در روزهای منتهی به ثبتنام دوازدهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا، گمانهزنیهایی درخصوص حضور چهرههای مختلف، متنوّع، مستقل و یا شبه حزبی دور از انتظار نبوده و نیست.
دیدگاهها و نقطهنظرات مختلف و گاه متضاد جامعهی ایرانی در آستانهی هر انتخابی مردم را با گرایشها، دستهها وگروهها و احزاب گوناگونی روبرو میکند که در طول سالیان گذشته نهتنها فعّال نبودهاند بلکه حتی یک موضعگیری ساده درباب مسائٔل مهم ملّی و یا منطقهای که با سرنوستشان سر و کار داشته نگرفتهاند. اکنون که موسم انتخاباتی شروع به وزیدن کرده، وارد کارزار شده و تمامقد در نفی و یا اثبات موفقیتها، شکستها، فرصتها و تهدیدها بر طبل تهی میکوبند.
گاهاً آدمی تصور میکند که وظیفه و رسالت خطیر احزاب فقط حضور در انتخابات و انتخاب شخص و یا اشخاص مورد نظر است و تا انتخابات و انتخابهای آینده به درود!
البته شکّی در این نیست که نقش بیبدیل احزاب در ساختار سیاسی هر حکومتی غنیمت است و باعث رشد و شکوفایی و بالندگی استعدادها و پیشرفت مضاعف کشور شده و عاملی بازدارنده و سوپاپ اطمینان برای جلوگیری از رانتخواری و فساد در همهی ابعادش میباشند.
اما بهگمان من دربارهی علّت عدم کارآمدی احزاب در ایران میتوان بهصورت مختصر به چند نکتهی اساسی و مهم اشاره کرد:
-خلاصهشدن اقدامات وفعالیتهای اکثر احزاب و جریانها به شوراهای مرکزی و عدمآموزش و تربیت اعضا، خصوصاً جوانان
- کمتحرّکی و عدم نشاط، بهجز در ایّام انتخابات، که آن هم تصمیمگیرندهی نهایی اکثراً شورای مرکزی است که تبعیت الزامآور اعضا را باید بههمراه داشته باشد.
- رویگردانی و عدم اقبال عمومی به احزاب
- بیتوجّهی ارکان دولت خصوصاً وزارت کشور به اهمیت و جایگاه احزاب و جریانها و حتی تبعیض در دادن مجوز و یا انجام فعالیت؛ چه بسا برخی جریانها بدون مجوز امکان فعالیت دارند ولی بعضی هم سالهاست در نوبت أخذ مجوّزند که به جرأت میتوان اذعان نمود که یکی از ضعفهای دولتهای گذشته و دولت فعلی هم میباشد.
- عدم درک، تعادل و تعامل سازندهی احزاب موجود با هم و با حاکمیت
- نگرانی از تخریب، توهین، تهدید و طرد اعضای احزاب شکست خورده و یا کمتوان و بدون رانتی از طرف احزاب صاحب قدرت
- حزب هراسی و ترساندن علاقهمندان به فعالیتهای حزبی و نگرانی از تبعات آن توسط رقیبان برخوردار از رانتهای بی حد و حصر
- متمرکز بودن کارکرد و فعالیتهای احزاب در پایتخت و کلانشهرها و بیتوجهی به شهرهای کمجمعیت و کمتر توسعه یافته و محروم؛ درکل میتوان گفت احزاب دراین گونه مناطق یا اصلاً حضور ندارند و مردم آنها را نمیشناسند و یا مسؤولانی نامحبوب و مغرض و فرصتطلب و ضدّ تفکر حزبی را به بهانههای مختلف بهجای انتخاب منصوب کردهاند که نهتنها بیخاصیت هستند بلکه گاهی منفور و نقش بسیار مخرّبی هم دارند.
متأسّفانه باید اعتراف کرد اکثر احزاب کشور بهنوعی از بیماریهای مزمن رنج میبرند که امید است عقلای نواندیش، آشنا و معتقد به فلسفهی وجودی احزاب در صدد علاج ،اصلاح و تقویت ساختار و مبانی احزاب برآیند و حکمرانان دانا، مصلح و دوراندیش، راههای اعتماد، امنیت و زمینههای حضور، حمایت و اطمینان را برای عموم شهروندان، بهخصوص اعضا و هواداران فراهم کنند تا شهروندان فهیم، متعهّد و آگاه، با مطالعهی دقیق و درک حساسیتها و اهمیت جایگاه احزاب، در نقد و ارائهی راهکارهای مفید و کارا یاریدهندهی مبتکران و دولتمردان در امر تاتیرگذاری احزابدر زندگی شهروندانمان باشند تا دیگر شاهد احزاب صرفاً انتخاباتی نباشیم.
نظرات
عثمان
31 فروردین 1396 - 03:59سلام اگر ممکن است فونت نوشته ها را تغییر دهید. TIME NEW ROMAN در حالت بولد مناسب نوشته فارسی نیست